شیخاص!
|
||
دنیای یک شیخ خاص |
#تلاوت_نطق'اندرون #نوشته_رضاشیخ'محمدی
أعوذُ باللّه من الشّیطان الرّجیم. بسم اللّه الرّحمن الرّحیم. و قال لِلّذى ظَنَّ أَنّهُ ناجٍ منهُما اذكُرْنی عندَ ربِّكَ فأَنساهُ الشّیطانُ ذِكرَ ربِّه.
قبل از تکمیل آيهٔ مبارکه، اینجا درنگى مىكنيم. آيه به آفت فراموشکاری كه انسانها با آن درگيرند، اشاره میکند. قرار است همبندِ يوسف(ع) در زندان، بعد از رهایی، سفارش يوسف را به عزيز مصر كند. آزاد که شد، درگیریهای زندگى و چك و سفته سبب شد قصّه را كلاً فراموش كند. قرآن میگوید: فراموشاننده، شيطان بود: فَأَنْساهُ الشّيطان. اگر يادش مانده بود، لَبِثَ فى السِّجْنِ بِضْعَ سِنينَ اتفاق نمىافتاد و پيامبر خدا معطّل زندان نمىماند.
يكى از آفات انسان فراموشى است. ما به قوّهٔ حفظ نياز داريم. شما كه در دروس شركت مىكنيد، دائم نمیشود متّكى به نوشتن باشيد. حافظه قوى باشد، نیاز به يادداشتكردن کم میشود. بعضىها حافظهٔ قویى دارند. نوابغِ حفظ را گاه به تلويزيون مىآورند.
لذا توصيه شده از چيزهايى كه باعث کندی حافظه مىشود، بپرهيز. پنير خالی نخور. کلم بروکلی بخور. این مطلب اول.
حالا به روش همیشگیم استدراك مىكنم و حرفم را پس میگیرم. هميشه تحفّظ خوب نيست. گاهى فراموشى نعمت است. كجا؟ نمونهٔ بارزش در مصيبت. طرف عزيزشو از دست ميده. طورى ضجّه مىزنه كه وقتی مىبينیش، ميگى این تا آخر عمر آب خوش از گلویش پايين نخواهد رفت. اما به مرور به جريان عادى زندگى برمیگرده.
سلمان هراتى در شعر «خندههاى خيس» میگه وقتی مادربزرگ مُرد و «در جامهاى به رنگِ سرانجام پيچيده شد» حس كرديم «دنيا تا لحظهاى دگر تعطيل مىشود». اما به زودى دعواهاى ارث و ميراث شروع شد: «حسّ ظالمانهٔ تقسيم جان گرفت». در نهايت هم: «مادربزرگ و مرگ فراموش مىشوند».
اين فراموشی بد است يا خوب؟ ممكنه بگيم چه آدمهای بىمهرى! اما با عينك ديگه نگاه كنى، ميگى: چه خوبه! متوفّى كه رفت. خدا بیامرزدش. بقيه كه نباید تا آخر پاسوزش شوند! لذا اگر خاك، سرد است و فراموشى میآورد، نعمت خداست! همه جا درخاطرماندن ارزش نيست. عجیب اینکه امام صادق(ع) در خطابش به مُفضّل میفرماید: فراموشی از حافظه مهمتر است:
و أعظمُ مِنَ النّعمةِ على الإنسانِ فِی الحفظ، النّعمَةُ فِی النّسیان. چون اگر نسيان نباشد، از داغ مرگ عزیزان خلاصی نداریم: فإِنّهُ لولَا النّسیانُ لَما سَلَا أحدٌ عن مُصیبةٍ و لَا انْقَضَتْ لَهُ حسرَةٌ. حسرتش تمام نمیشود.
كينهها و عداوتهای خانوادگى، قبيلهاى و صنفى، به مدد فراموشی است که رنگ میبازد. طرف روز اول مىگه آشتى نمىكنم. تا قيامت قهرم. زمان که مىگذرد، به مذاكره تن درمیده. يادش میره طرف باهاش چه کرده. امام ششم(ع) میفرماید: وَ لَا ماتَ لَهُ حِقْد. فراموشی نبود، كينه و عداوت نمىمُرد. و لَا رجاءُ غفلةٍ مِن سلطانٍ و لا فَتْرَةٌ مِنْ حاسدٍ. سلطان خشم گرفت بر تو گفت مجازاتت میکنم. امیدوار هستی یادش بره. البته این مال جمهوری اسلامی نیس. شهرداری برات مالیات یا جریمه برید، امیدوار نباش فراموش کنند. آخرش میان سراغت!
خانم خانه خيلى هم افادهایه؛ داره سيراب شيردان مىخوره. اگر به يادت باشه که اين همان جايیه كه توش فضولات گوسفند بوده، لب نمیزنه. ولی حواسش نیست، با بهبه و چهچه مىخوره! امام میگه:
و لا اسْتَمتَعَ بشیءٍ من متاعِ الدّنیا مع تَذَکُّرِ الْآفات.
به يادِ بعضی چیزا بیفتی، حالت به هم میخوره، نعمتها بهت کیف نمیده. اينها فوايد نسيان است. لذا مولوى مىگويد:
اُستُنِ اين عالم اى جان! غفلت است
هوشيارى، اين جهان را آفت است
عجیبتر اینکه مىگه:
انديشههاى عرفانى و هنرى كه صاحبانش به برخى اسرار عالم دست يافتهاند، يك جورهايى مزاحم و موی دماغِ غفلتى هستند كه نظم عالَم بر آن مبتنى است! چون هنر و عرفان، مال دنیای دیگر است و «زان جهان اندك ترشّح مىرسد». بيشتر هم نباید بشه. چون ديگه لب به کلهپاچه نمىشود زد! لذا قدر غفلت را بدان و دنبال هوشيارى كه اگر «غالب آيد پست گردد اين جهان» نباش.
نتيجهگيرى: دو مدل فراموشی داریم: خوب و بد. خوب مثل فراموشی مرگ عزیزان، نسیان کینهها، نسیان اینکه غذاها در چه شرایطِ حالبههمزنی تولید شدهاند. و بد آنجا که زیر سر شیطان باشد.
۴ بار در قرآن شيطان به عنوانِ فراموشاننده معرفى شده: یُنْسِیَنّکَ الشیطان، ما أنسانی الّا الشیطان، أنساهُم ذکرَالله. یکیش هم آیهٔ ۴۲ سورهٔ یوسف که در صدر بحث خواندم. أنساهُ الشیطان. تكميلش مىكنم و التماس دعا:
و قال لِلّذى ظَنَّ أَنّهُ ناجٍ منهُما اذْكُرْنی عندَ ربِّكَ فأَنساهُ الشّیطانُ ذِكْرَ ربِّهِ فَلَبِثَ فی السِّجْنِ بِضْعَ سِنِين. صدَق اللّهُ العلیّ العظیم.
t.me/rSheikh/1731
ورژن بعد که در ۰۲۱۰ انجام شد
![]() |