شیخاص!
|
||
دنیای یک شیخ خاص |
آنجای من به یاد تو - یوسفجمال! - تیز - کرده شَق این هِرَم ز تو یا أیّها العزیز
وارد ز راه صلح شو و لب بده به شیخ - چون کاهنان معبد، با من مکن ستیز
من بَرده، تو آمنهوتپِ سوّمِ منی - در جام من قدحقدح از آب خود بریز
من نفرت از تو هیچ ندارم نِفِرتیتی - از بهر چیست میکنی از من - پسر! - گریز
سفتوخشن چه غم به زلیخای ما نهی - قبلش مِمیسٰابو، بنماید قشنگ لیز
![]() |