شیخاص!
 
 
دنیای یک شیخ خاص
 

شیخاص آواز می‌خواند؛ ولی به هنر آوازش اعتماد نداشت. چیزی در او نمی‌گذاشت خودش، خودش را قبول داشته باشد. کم برای ردیف‌های آوازی زحمت نکشیده بود؛ اما انگار خودش را در این حوزه و در این باغ نغمات ایرانی بیگانه فرض می‌کرد. او در شمار کسانی و در لیست آدم‌هایی بود که همزمان با پیروزی انقلاب از در دشمنی و خصومت با موسیقی وارد شدند. پدر شیخاص در زمرهٔ آنانی بود که عنوان کردند در پی حذف ابتذالند. چوبی که آنان برای حذف ابتذال بلند کردند، فقط بر سر قمارخانه‌ها و میکده‌ها فرود نیامد و تنها شهر نو و محل اجتماع بدکاره‌ها را هدف نگرفت. این چوب وقتی فرود آمد، موسیقی خوب را هم زخم و زیلی کرد. اینک پس از گذر سال‌ها و تغییر رویّه‌ها انقلابیّون به این نتیجه رسیدند که نباید خشک و تر را با هم می‌سوزاندند. ولی دیر شده بود. خیلی از هنرمندان و خوانندگان به ناحق از کار بیکار شده یا هجرت کردند. شیخاصی که سال ۵۷ سیزده ساله و همراه با موج انقلاب از همان شعارهای کلّی و ناظر به اینکه اساساً ما موسیقی نمی‌خواهیم و فوقش آکاپلا (صدای کُر دستجمعی) کافیست، می‌داد، کم‌کم احساس کرد خودش گوهری از هنر در وجود خود دارد. این هنر فقط قرائت قرآن و اجرای نغمات موسیقی عربی نبود؛ آواز ایرانی هم بود. و فقط اشعار و مضامین انقلابی نبود؛ ترانه‌های عاشقانه و معطوف به عشق‌های زمینی بین دختر و پسر هم بود. شیخاصی که قبلاً در جرگهٔ انهدام‌کنندگان تار و تنبور بود، به مرور به این نتیجه رسیده بود که موسیقی عرفانی هم داریم. اما حال که وارد باغ هنر موسیقی شده بود، حس می‌کرد در و دیوار به او چپ نگاه می‌کنند. شیخاص پسر پدری بود که در مراسم عروسی دختر سید محمّد خاتمی رئیس‌جمهور با گروه نوازندگان حاضر در مجلس درگیر شده بود و به روایت رضا فلاح‌امینی به آن‌ها گفته بود: اگر از عمامهٔ من خجالت نمی‌کشید از ریش آیةالله فلانی؟؟ که در مجلس بود، خجالت بکشید و دیگر نزنید!‌ که آنها هم بند و بساطشان را جمع کرده و رفته بودند. حالا بعد از چندین چند سال پسر همین تاکندی مجلس‌به‌هم‌زن فیلش یاد هندوستان کرده و با اسحق چگینی نوازندهٔ شهیر نی قزوین - که او هم در برخی از سمینارها در قزوین در دهه‌های قبل که قرار بوده با گروهشان موسیقی اجرا کنند، صابون مخالفت آقای تاکندی به تنشان خورده و برنامه‌شان به هم خورده است، قرار ملاقات می‌گذارد که نی‌ات را کوک کن! و ماهور بزن من ماهور بخوانم! چقدر متوقّع! ای کاش شیخاصا! دست کم در هیئت یک محقّق وارد می‌شدی؛ نه اینکه به «حسین میثمی» که چوب‌خوردهٔ برخوردهای خشن مکتب پدر توست، قرار بگذاری و بگویی: سنتورت را تنظیم کن و با آوازم همنوایی کن! پررویی از این بالاتر؟ 
 این حسّ غریبه‌بودن و اینکه قرار نبوده اینکاره شود و شده، این شهامت را از او می‌گرفت که رسماً و با اقتدار بگوید: من خواننده‌ام. از این رو فکر می‌کرد باید با تمسّک به دیگر هنرهایش - علی‌الخصوص نطق و خطابه - تزلزلش را جبران کند. در حالی که او تزلزلی نداشت. آن مختصر نواقص در کار خوانش او برای هر کس پیش می‌آمد. هیچکس استاد مطلق نبود. اگر شیخاص به این باور می‌رسید که خیلی از خوانندگان در حدّ او توان اجرای زنده و بی‌پالایش و ادیت را ندارند، کارش بهتر ارائه می‌شد. آنوقت مجبور نمی‌شد اجراهایش را با توضیحات اضافی پر کند و به دست خود عیار کارش را پایین بیاورد. او باید فقط خوانندگی می‌کرد. هیچ نیازی نبود که دوپینگ کند و بگوید من حرف‌زدن و خطابه‌خواندن هم بلدم. شیخاص آواز می‌خواند؛ ولی به هنر آوازش اعتماد نداشت.


= مطلب بالا جوابی است به کاظم به عابدینی مطلق در واتساپ. از آوازم در چشمهٔ خارود الموت تعریف کرد؛ ولی عنوان کرد:‌ اگه آخرش کمتر حرف می‌زدی، بهتر بود. بد ندیدم دلیلش را با بسط داستانی و روانکاوانه طرح کنم که چرا من همراه با آواز، حرف می‌زنم! انگار حس می‌کنم آوازم کامل نیست و باید با حرف‌زدن تکمیل شود. حتی آواز نطق‌اندرون شاید از اینجا در می‌آید. مطلب فوق را فعلا در برگهٔ ادبیات شیخ فیسبوک قرار ندادم؛ چون نمی‌دانم کجا باید تپاند. مستقل باشد یا در کامنتی به عنوان یک فیش قرار گیرد؟ اگر فهمیدی، ببرش آنجا!


برچسب‌ها: تاکندی, نی, آواز نطق‌اندرون, کاظم عابدینی مطلق
 |+| نوشته شده در  پنجشنبه یازدهم آذر ۱۴۰۰ساعت 1:52  توسط شیخ 02537832100  | 

در حلقهٔ دُردی‌کشان!
بزم سه‌گاه، شعر: هوشنگ ابتهاج (ه.ا.سایه)، انوری ابیوردی، حافظ، خواجوی کرمانی
نی و سه تار: مهدی جوانمرد قهدریجانی، وشنوهٔ قم ۹۸٫۷٫۸

دانلود فیلم:
نسخۀ 15 دقیقه‌ای: از پیکوفایل: 240p / 480p / 720p / 1080p
از آپارات: اینجا
از igtv اینستاگرام: اینجا
نسخۀ 23 دقیقه‌ای: از آپارات: اینجا


برچسب‌ها: قم, کارعمل, نی, سه‌تار
 |+| نوشته شده در  دوشنبه هشتم مهر ۱۳۹۸ساعت 0:0  توسط شیخ 02537832100  | 

آمد نَفَس به آخر، یک هم نفَس ندارم! شعر سیّد حسن غزنوی (اشرف) و #مولانا و حافظ: آنکه هلاک من همی
مایهٔ شور، نی: مهدی جوانمرد قهدریجانی #میکس_رضاشیخ #شیخاص، اجرا: #قم، روستای وشنوه،
باغچۀ جوانمرد، ۹۸/۶/۲۴
دانلود فیلم:
از آپارات: اینجا
از پیکوفایل: 480p / 720p / 1080p
از igtv اینستاگرام: اینجا
از تلگرام: اینجا


برچسب‌ها: کارعمل, نی, حافظ, مولانا
 |+| نوشته شده در  یکشنبه بیست و چهارم شهریور ۱۳۹۸ساعت 0:0  توسط شیخ 02537832100  | 

منزل استاد محمود رهبران از خوشنویسان شهیر یزد و کشور
با نی علی سهیلی شاگرد استاد محمد موسوی
۲۰ آذر ۸۹ / مایۀ بیات اصفهان و مخالف سه‌گاه
غزل‌ها
ساقی به نور باده برافروز جام ما (حافظ)
حکایت تن مخوان به گوشم - نه می‌سپارم نه می‌فروشم! (سیمین بهبهانی)
دریافت صوت >>> اینجا یا اینجا

انتشار تلگرامی: t.me/rSheikh/1849


برچسب‌ها: نی
 |+| نوشته شده در  شنبه دوم بهمن ۱۳۸۹ساعت 15:59  توسط شیخ 02537832100  | 

دکتر اسکندری, محمود میرزایی, رضا شیخ محمدیشیخ, جعفر طیار, نامجو, دکتر اسکندری, محمود میرزایی آواز: رضا شیخ محمّدی / نی: محمود میرزایی
(برادر استاد محمّد میرزایی خوشنویس و خوانندۀ کرمانی)
۲۳ دی ۸۸ / مکان: سفره‌خانۀ هزار و یکشب کرمان
غزل‌ها: رفیع مَروزی، سنایی غزنوی، جَبلی غَرجستانی
دکلمه: دکتر اسکندری / دریافت صوت >> اینجا یا اینجا
انتشار فیسبوکی: facebook.com/sheikh.seda/photos/287343514737801
انتشار تلگرامی: t.me/rSheikh/460
آپ و افزودن لینک مدیافایر: 97/9


برچسب‌ها: نی, کرمان, کارعمل
 |+| نوشته شده در  چهارشنبه هشتم اردیبهشت ۱۳۸۹ساعت 21:13  توسط شیخ 02537832100  | 
آواز ابوعطای من
بر روی ابیاتی از پروین اعتصامی و حافظ
تصنیف در دل آتش
در جمع چندهزار نفر از دانشجویان دختر و پسر دانشگاه آزاد اسلامی ساوه
به مناسبت ۱۶ آذر روز دانشجو
عصر روز ۱۶-۹-۸۵
به همراهی:
تار مهدی علی‌بیگی، نی ابوالفضل شفیعی و ارگ عباس شیرزاد.

                                      >>>
برای شنیدن یا دریافت فایل ام.پی.تری اینجا را کلیک کنید!

 


برچسب‌ها: تار, نی, ساوه
 |+| نوشته شده در  جمعه هفدهم آذر ۱۳۸۵ساعت 1:48  توسط شیخ 02537832100  | 

آواز سه‌گاه من بر روی غزلی از حافظ در جلسه‌ٔ دوستداران حافظ، ۲۴ آبان ۸۵، منزل آقای بشری در قم، نی: مهدی افشاری‌مهر
برخی از حضار: دکتر اسلامی، استاد حسن آهنگران، تقوی، امیر احمدی (خواننده)، صادقیان (خواننده) حسن نیکروش (نوازنده‌ی نی) و جمعی از اهالی فرهنگ. مجری: حسین‌پور که بعد از اجرای من به گوشه‌ی مخالف سه‌گاه اشاره کرد. بعد از اجرایم فردی به نام آقایی یکی از سروده‌هایش را قرائت کرد که در انتهای فایل صوتی آمده است. >>> اینجا
===========
آواز همایون حقیر بر روی غزلی از حافظ، ۲۹ آبان ۸۵، منزل آقای لطیف در قم، تار: حمید جواهریان، در حضور اساتید و آقایان: حسن آهنگران، حسین نوروزیان، امیر زینلی، محمود شریف، احمد کاشانی‌مقدم، داوود خواجوی، صاحب طهماسبی، آقایی، مقدم (خوشنویس) ، علمی، شیخی، تولیتی و ... >>> اینجا


برچسب‌ها: حافظ, قم, نی, حمید جواهریان
 |+| نوشته شده در  سه شنبه سی ام آبان ۱۳۸۵ساعت 1:7  توسط شیخ 02537832100  | 

عکس بنده در آموزشگاه موسيقی مهدی سليمانی / شهريور ۸۵ / عکاس: امير زين‌العابدينی

و این هم یک تجربه‌ی بدیع در آوازخوانی حقیر:
============================
در انجمن موسیقی قم در ۹/۱۰/۸۴ در حال خواندن آواز با نی دوستم نیکروش و ضرب آقای استواری هستم. گوش تا گوش دست‌اندرکاران و علاقمندان موسیقی قم حاضرند؛ از جمله:
حسین نوروزیان، حاج‌ابراهیمی، شریف، امیر زینلی، آقااحمد کاشانی‌مقدم، امیر احمدی، محمود لبافان، علی نوروزیان، امیر نوری و ...
در وسط اجرای موسیقی ناگهان، همهمه می‌شود! چرا؟ >>> اینجا را کلیک کنید!


برچسب‌ها: قم, نی, حسن نیکروش
 |+| نوشته شده در  پنجشنبه نهم شهریور ۱۳۸۵ساعت 14:58  توسط شیخ 02537832100  | 
  بالا