شیخاص!
 
 
دنیای یک شیخ خاص
 

در این پست فیلم اجرای 20 دقیقه‌ایم با موضوع «آفتاب آمد دلیل آفتاب» تقدیم می‌شود. این اجرا با آواز «عاشقی پیداست از زاریّ دل - نیست بیماری چو بیماری دل» شروع می‌شود و با همان شعر پایان می‌پذیرد؛ ولی در شکمش نطقی را حمل می‌کند و آن نطق هم در بطنش تلاوت قرآن کوتاهی را به‌عنوان هسته پذیرا شده است.
این مدل اجرا در بدو امر به سخنرانی‌های وعّاظی چون مرحوم احمد کافی یا شیخ حسین انصاریان یا حتی پدرم تاکندی شبیه است که برای حال‌دادن به مستمع اشعاری را با لحن می‌خواندند. حتی خطبایی چون مرحوم مستبصر و در عصر ما شیخ قاسمیان مبتنی بر ردیف‌خوانی و موسیقی سنتی آواز می‌خواندند که بنده هم بر همین راه می‌روم؛ ولی فرق اجرای من این است که آواز مزبور دقیقاً بر اساس یک فیلمنامۀ از پیش‌تعیین‌شده در جای خاصّی از نطق (دقیقا در ابتدا و تکرار و تکمیلش در انتها) قرار دارد. لذا کل اجرا مثل یک «لوپ»، سروته واحدی دارد؛ ظاهرا از روی کاغذ اجرا نمی‌شود و حتی گاه وانمود می‌شود که بداهه است؛ ولی نیست و طرّاحی قبلی دارد و تنها با تمرین زیاد، بداهه به نظر می‌رسد.
مشخصات آنچه تقدیم می‌شود:

آواز نطق‌اندرون
رضا شیخ‌محمّدی در مایهٔ افشاری و شور و در دلش قرائت شیخ‌،
اجرا: شب یلدا ۹۶، قم، زورخانهٔ حیدریان. دریافت فیلم با کیفیّت 360p:
از سایت آپارات: اینجا / از مدیافایر: اینجا / از یوتیوب: اینجا
انتشار در فیسبوک: اینجا
در تلگرام به صورت صوت و فیلم: اینجا و اینجا و اینجا و اینجا
افزودن لینک مدیافایر: 97/9


برچسب‌ها: آواز نطق‌اندرون
 |+| نوشته شده در  شنبه بیست و هشتم بهمن ۱۳۹۶ساعت 20:28  توسط شیخ 02537832100  | 

t.me/rSheikh/1517

علی‌الأصول اگر صاحبان مشاغل پا در كفش ديگر صنوف‏ كنند، ناڪامند. اما شگفتا از استثناها. دیده‌ام طرف تعويض‌‏روغنى بوده. با همان لباس روغن‌‏اندود، حرف‌‏هاى مغزدار فلسفى زده؛ به چه خوبى! و برعكسش نيز هم! آخوندى که انتظار نداشتم در امور فنى‏ سررشته داشته باشد، به طرفةالعينى دستگاهى را عيب‏‌يابى و تعمير كرده است.

تاریخ را هم بگردی در احوال برخى ائمّہ(س) آمده كه يكى از خلفاى عباسى در شڪارگاه بہ ايشان گفته بود: بفرماييد تيراندازے!... انگار به آیت‌الله العظمى بگويى: موتور تِرل بدهيم خدمتتان چرخى بزنيد؟ كه هدف‏ِ تعارفگر اغلب به رخ‏‌كشيدن ناتوانے طرف مقابل است. در اين حال اگر آيتِ‏ مزبور بر ترك موتور بجہد و تك‏‌چرخ بزند، دود از كلّهٔ طعنه‌‏زن بلند نمى‌‏شود؟... امام مزبور کمان را به دست گرفتہ و تیرها را دقیق بر سیبل مربوطه نشانده و حتی تیر بعدی را جوری زده که بر تیر قبلی نشسته و آن را شکافته و بر مرکز هدف فرو رفته... لذا به احتیاط نزدیکتر است آدم کسی را دست کم نگیرد؛ِ علی‌الخصوص اگر از اجلّا باشد. یک بار در کلیپی دیدم آیت‌الله وحيد خراسانى بعد از خروج از جلسۂ تدریس درس خارج، ملّاى‏ رومى و در ادامه کل فلسفه را به باد حمله گرفت. بعد عنوان كرد كه از سر جهل‏ نيست كه با اين شاعر و آن علم عداوت مى‏‌كند. همهٔ آن راه‌‏ها را رفته و دیده هر خبری هست، در دنیای فقاهت است.
همسر خواهر حقير كاتب‏‌الحروف آقا شيخ صادق مرادى هم گاه مرا به خاطر اين در و آن در زدن‌هایم به باد انتقاد مى‌‏گيرد و می‌گوید: در زىّ طلبگى بمان که همه چیز اینجاست. در شعر مپیچ و در فنِ او... در مقام جواب سخت از خودم دفاع مى‌‏كنم و بدم نمی‌آید ايشان را به عداوت با رشته‏‌هايى كه با آن‏ها آشنا نيست، متهم كنم... ولی به خلوت که مى‏‌روم، به خود مى‏‌گويم: خيلى به اطلاعاتت در زمينهٔ سينما و داستان مناز!‏ زمانى كه ۱۷، ۱۸ ساله بودى و هنوز نمى‏‌دانستى ميز با ميزانسن چه‏ فرق دارد، اين شيخ صادق در قزوين در تئاتر «حديث عشق» نقش داشت و با «ابراهيم فرخ‏‌منش» استاد نمایش قزوین مرتبط بود... و وقتی داشتى‏ تمرين وزن و قافيه مى‌‏كردى، او براى جمع كوچك طلاب مدرسهٔ‏ صالحيهٔ قزوين، مصراعِ «صحراى دلم، عشق تو شورستان كرد» را مى‏‌خواند و قشنگ تصويرسازی‌ مى‌‏كرد... مگر فراموشت شده با هيجان از «يك قطره از آن‏ چكيد و نامش دل شد» مى‌‏گفت؟... لذا اگر پيشنهاد تيراندازيت را رد مى‏‌كند، به حساب اشتغالش به امور مهمتر بگذار؛ نه كه بلد نباشد. بلاشک اگر از تو كمان بستاند، روى خليفهٔ عباسى را كم مى‌‏كند و با ترل تک‌چرخ می‌زند.


برچسب‌ها: شیخ صادق مرادی
 |+| نوشته شده در  شنبه بیست و هشتم بهمن ۱۳۹۶ساعت 0:0  توسط شیخ 02537832100  | 
  بالا