شیخاص!
 
 
دنیای یک شیخ خاص
 

فایل صوتی (مدیافایر)  لینک کمکی (ساوند کلود)

به نام او که پدیده‌های نافع را از امتیاز بقا و مکث در زمین برخوردار می‌کند. رعد: 17. ميگن: همّت بلند دار كه مردان روزگار / از همّت بلند به جايى رسيده‌‏اند بلندهمتى يعنى قانع‏‌نبودن به وضع موجود و در پى فضاها و افق‏‌هاى‏ تازه بودن. اين حالت بايد آسيب‏شناسى بشه. چون دو جور بلندهمّتى‏ يا همان بلندپروازى داريم: پسنديده، ناپسند. گاهى تحت تعريف «پا از گليم خود فراتر گذاشتن»ه. خب اين خوب  نيست. شما ليست دارائیها و امكاناتتو دارى و به محدودبودنشون هم واقفى. در عين حال از سر غرور يا جوزدگى يا پُزدادن يا روكم‏كنى سراغ سنگ بزرگ زدن ميرى. كلاهى انتخاب مى‌‏كنى كه براى سرت گشاده. شعرى شروع مى‏كنى به‏ سرودن كه دانشت اونقدر نيست كه بتونى تمومش كنى. توو قافيه‏ش‏ مى‏مونى. اين خوب نيست. ببينيد! چند جا قرآن به انسان گفته: استُپ! جلو نرو. اگر دانش چيزى رو ندارى، ورود نكن: لاتقْفُ ما ليسَ لك به‏ علم: اسرى: 36. با اينكه يه جاهايى گفته: لاتَخافوهُم: از دشمن‏ نترسيد. پيشروى كنيد! آل‏عمران: 175. يه جاهايى گفته: خودتو دستى‏دستى به هلاكت نينداز. خودكشى با شهادت‏طلبى فرق داره: لاتلقوا بايديكم الى التهلكه. بقره: 195. چون هر تهوّرى ستودنى‏ نيست. جسارتِ كلاغ در اينكه پا در كفش كبك كنه و بخواد راه‏رفتن‏
اين پرنده رو بياموزه، ممدوح نيست. يا شغال اگه بخواد با گريم‏كردن، خودشو جاى طاووس جا بزنه، به قول مولوى آخرش رسوا ميشه. لذا ترك‏ها ميگن: اُز بيلديگين اُينا. اونى رو كه بلدى برقص و بازى كن. در غريبى لاف نزن. حافظ! نه حدّ ماست چنين لاف‏ها زدن / پا از گليم‏ خويش چرا بيشتر كشيم؟ يا: آن سرزنش كه كرد تو را دوست حافظا! / بيش از گليم خويش مگر پا كشيده‏اى؟ يعنى: لقمه گنده‏تر از دهانت رو نه بردار; نه آرزوشو بكن! ببينيد اگه پيامبر صلوات الله عليه فرموده: من‏ بعد از خودم نگران امّتم. مى‏ترسم دچار طول‏الأمل بشند: آرزوى دراز. با اين وصف پس چرا ميگن: آرزو بر جوانان عيب نيست؟ مگه همين‏ حافظ نگفته: بس طور عجب لازم ايام شباب است؟ جوان بايد جوانى‏ كنه. رندى و هوسناكى در عهد شباب اولى. بايد براى آينده‏ش نقشه‏ بكشه... بعله بايد نقشه بكشه; ولى خيال‏پردازيى نكنه بى‏اعتنا به‏ امكانات و دارائيهاش. مثلاً تو آرزو كنى قصرى داشته باشى مجلّل و درندشت. خب چنين قصرى مواد و مصالح و هزينه‏اى مى‏خواد كه ايل‏ و طايفه تو هم جمع شن، از پسش بر نميان. و تازه حريفش بشن، از كجا يقين دارى زنده بمونى وقتى آماده شد؟ اى بسا آرزو كه خاك‏ شده. اين بلندهمّتى خوب نيست. بله اگر قصرى كه توى ذهنت‏ هست، يك اثر معمارى مثل تاج محل در آگراى هندوستان باشه كه‏ بنده رفتم، از عجايب هفتگانه جهان. بگى اگه بودم، خودم بهره ببرم. اگه نبودم، ديگران تا قيامت قيامت بيان لذّت تماشاى اين بنارو ببرند. آرشيتكت‏ها توش بگردن و بچرخن و پايان‏نامه معمارى بنويسن. اين‏ به نظرم آرزوى خوبيه. چون به عمر خودت محدودش نكردى. ببينيد اكثر ما همه چيزو براى دنياى خودمون مى‏خوايم. و دنيامونم محدوده‏ و پايانش هم نامشخّص. هر لحظه ممكنه من بميرم. فقط خدا عالمه به‏ وقتش. لا يُجلّيها لوقتِها الاّ هو. اعراف: 187. من رضا شيخ محمدى اگه‏ زرنگ باشم بايد بلندهمّتى‏ها و آرزوهامو محدود نكنم به دايره‏ عمرم... ببين سعدى شيرازى از اون زِبر و زرنگ‏هاست. آرزوش اينه‏ يك اثر هنرى تأليف كنه اسمشو بذاره گلستان; اما گلستانى كه هميشه‏ خوش باشد. حاوى گلهايى نباشه كه به باغ آمد از اين راه و از آن‏ خواهد شد. حافظ. بلكه از باد و باران نيابد گزند. فردوسى. ببينيد اين‏ يك بلندهمّتى واقعگرايانه است. چون فناى خودش تووش لحاظ كرده. گفته كتابم باشه. من باشم نباشم مهم نيست. غرض نقشى است‏ كز ما باز ماند. اين آدم به آرزوش رسيد. الان 780 ساله از تصنيف‏ گلستان مى‏گذره; اما پلاسيده نشده. تازه است و برخوردار از امتیاز «نافعیّت و ماکثیّت در زمین» که قرآن میگه. (رعد: 17) غير از سعدى يك‏ شخصيت معرفى كنم كه قرآن تحسينش كرده. گفته الگوى شما مردان‏ هم هست; همچنان سرمشق بانوان است. ببين چه واقعگرايانه‏ بلندهمتى مى‏كنه; چون پرنده فكر و خيال‏پردازى‏شو برده تا آنسوى‏ دايره حيات نباتى. ميگه: ربّ ابن لى عندك بيتاً فى الجنّه. سوره تحريم: 11. همون قصر را كه در بالا گفتيم آرزو كرده ولى فرادنيايى. اين زن‏ توجه داشته به امكاناتش. حواسش بوده آنسوى مرز دنيا هم در حوزه‏ استحفاظى اوست. اينجا ملكه شاه شاهان بوده. بهترين زندگى مرفّه‏ رو داشته; ولى نه كه فانيست. ميگه: چه فايده؟ من بسَم نيست. اينو ميگن: زياده‏خواهى مثبت. در كمال بلندهمّتى و بلندپروازى مى‏گه: خدايا! پيش خودت در بهشت براى من خانه‏اى بساز!... اگر چنين‏ آرزويى كردى، ديگه بر تو عيب نيست. حتى طولِ اَملت مايه نگرانى‏ پيامبر هم نيست. اگه اينجورى تونستى بلندهمّت باشى، عالى! همّت‏ بلند دار كه مردان روزگار (و نيز زنان دوران) / از همّت بلند به جايى‏ رسيده‏‌اند. عرضم تمام!

مطلب مرتبط:

http://eshq.ir/post/432

ترس خوب؛ ترس بد


برچسب‌ها: رادیو معارف, سعدی, عسل و مثل
 |+| نوشته شده در  یکشنبه سوم آبان ۱۳۹۴ساعت 11:23  توسط شیخ 02537832100  | 
  بالا