شیخاص!
|
||
دنیای یک شیخ خاص |
فایل صوتی (مدیافایر) لینک کمکی (ساوند کلود)
به نام خدايى كه هم به رهاكردنِ ظاهر گناهان امر كرد و هم به وانهادنِ باطنِ گناهان. انعام: 120
ميگن: از كوزه همان برون تراود كه در اوست... ببينيد كوزه ظرفى راستگوست. دروغ توو كارش نيست: اگه داخلش عسلِ مصفّا باشه، تراوشاتشم عسله. اگه زهر هلاهل باشه، بازم خودش رو لو ميده و ميگه مايع كُشنده درون منه. انسانها معالأسف اينجورى نيستند. گاهى ظاهر و باطنشون ناسازگاره. براى مثال بعضى دشمنان پيامبر، به ظاهر آراسته و خوشپوش بودند; اونقدر كه خودِ پيامبرم تحت تأثير قرار مىگرفت: اًِّذَا رَأَيْتَهُمْ تُعْجِبُكَ أَجْسَامُهُمْ. آيه 4 سوره منافقين. جملهبندىهاشونم زيبا و دلفريب بود: يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ. بقره: 204. يعنى دكوراسيونشون دلبرانه بود; اما درونشون، زشت و آلوده به پليدى. و حتى آخرِ خشونت و دشمنى بود. به قول قرآن: «الدّالخصام». نهايتِ خصومت... و از ترس اينكه لو برند، خدارم شاهد مىگرفتند كه ظاهر و باطنشون يكى است: يُشهدُ اللهُ على ما فى قلبِه. در حالى كه شهادتشون هم دروغ بود و مصداق تازهاى از دوروئىشون. عجيبه اين حالت بعد از مرگ اين جماعت هم هست. طرف مىبينى كافِره. داره در آتش عذاب مىسوزه; اما قبرش معمارى جذّابى داره. به قول مولوى: ظاهرش چون گور كافِر پرحُلَل / وز درون قهر خدا عزّوجل... حالا بد نيست بدانيد به اين نكته حضرت زينب سلام الله عليها خطاب به مردم كوفه بعد از قصّه كربلا اشاره كرد. فرمود: شما ظاهر غلطاندازى داريد. بر مصائب ما گريه و مويه مىكنيد. اما چه فايده؟ گاهى عاشقيد گاهى فارغ... دورنگيد... حالا بنده پدربزرگى داشتم. تعبير مىكرد: بعضيها طبّالٌ على اليزيدند و باكً على الحسين. شبيه حرفى كه فرزدق شاعر به امام حسين(ع) زد. گفت: خيالتو راحت كنم: دلهاى كوفيان با توست; اما شمشيرهاشون عليه تو. اما القلوبُ فمعَك و اما السيوفُ فمع بنىاميّه... زينب كبرى سلام الله عليها هم به كوفيان بىوفا مىفرمايد: شما ظاهر و باطنتون با هم ناهماهنگه و اضافه مىكنند: مثل نقرهكارى روى سنگ قبر مىمونيد! كَفِضًَْ على ملحودًَْ. بازديدكنندهها از جلوههاى هنرى و معمارى قبر استفاده مىكنند و لذّت مىبرند; ولى به حال مرده بدعاقبت سودى نداره: همچو گور كافِران پر دود و نار / وز برون بربسته صد نقش و نگار... اى كاش «قلوبُهم معنا و قنابلُهم علينا» نبوديد. ظرفى بوديد كه هم محتوياتش عسل باشه هم تراوشاتش. مثل كوزه: از كوزه همان برون تراود كه در اوست! عرضم تمام!
![]() |