شیخاص!
|
||
دنیای یک شیخ خاص |
به نام او که اختلاف زبان و رنگ آدمیان را نشانهء خود نامید. روم:22... میگن: الناسُ معادنُ کمعادن الذّهب و الفضة. مردم در حکم معدن هستند. هم گوناگونند و هم قیمتی. البته قیمتشون بالاپایین داره. بعضیا مثل طلا گرانترند و بعضیها در حکم نقرهاند؛ ولی بازم غنیمته. یعنی انسان هم باید در صدد کشف استعدادهای نهفتهء خودش باشه؛ هم باید از هر کسی به اندازهء خودش انتظار داشت. همه که نباید نابغه باشند... علی علیه السلام میفرماید: الناس کالشجر: شرابُه واحد و ثمرهُ مختلف. در باغ لاله روید و در شورهزار خس. لاله، زیباست؛ اما خس هم بیارزش نیست. میشه باهاش شومینه رو روشن کرد. ضمن اینکه بافت دنیا طوری است که همهء محسّنات در یک جا و یک فرد جمع نمیشه. گاهی طرف به قول علی علیه السلام در خطبهء 234: مادُّ القامه: قدبلنده، اما: قصیرُ الهمّه: کوتاههمّته... یا برعکس: قریبُالقعر: کوتولهس. امّا: بعیدُالسّبر (با سین): دوراندیش... یکی قدرت داره؛ دیگری ذکاوت داره. این به اون در... آن که آن داد به شاهان به گدایان این داد. حافظ... راهبر و مدیر جامعه اگه اینکاره باشه، باید از هر مهره در جای خودش استفاده کنه. کاستی هر کس رو با قوت دیگری جبران کند و یک مجتمع انسانی قوی و کارآمد ترتیب بده... چون واقعتیست که اغلب: کرمداران عالم را درم نیست. از اون ور: درمداران عالم را کرم نیست. سعدی میگه: خداوندان عالم را کرم نیست / کرمداران به دستاندر درم نیست. اما اگر کرم و درم، اقتصاد و علم، دین و قدرت با هم تلفیق بشه، گلستان میشه. هر جا در تاریخ این همافزایی رخ داده، شاهد اتفاق خوبی بودیم. در دههء 30 بازاریان خیّر قزوین «درمگذاری» کردند و برای یکی از سالکان نوپای حوزهء علمیهء این شهر که وضع خوبی نداشت و به نجف رفته بود، خانه و همسر جفت و جور کردند. و ایشون بعدا" از مجتهدین صاحبنام قزوین شد. تلفیق اقتصاد و علم.... یا دعوت صاحبمنصب نامدار صفوی از محقق کرکی که پاشو بیا ایران! و اختیاربخشی مطلق به او در همهء شئون، چقدر ثمربخش بود. اینم امتزاج قدرت و علم. نتیجهگیری: همه چیز را همگان دانند. محسّنات، یک جا متراکم نمیشه. مردم مثل دفینههای متنوع زمینی هستند؛ به قول پیامبر صلوات الله علیه: الناس معادنُ کمعادن الذهب و الفضّه. عرضم تمام!
![]() |