شیخاص!
|
||
دنیای یک شیخ خاص |
شهروندان قمی و نیز مسافران و زوار حرم حضرت معصومه(س) که در ماههای اخیر از اقصینقاط کشور به این شهر میآیند، هر روز هنگام عبور از حد فاصل بین حرم مطهر و مسجد بزرگ امام حسن عسکری(ع)، شاهد انبوهی از آوارهای بجامانده از تخریب مغازهها و منازل قدیمی واقعشده در این محدوده هستند.
این تخریب، مقدمهی آبادانی و امری لازم و در مسیر توسعهی حرم مطهر حضرت معصومه(ع) و فضاهای اطراف آن به منظور ایجاد تسهیلاتی برای زوار و حتی مغازهداران این شهر است و جای تقدیر دارد.
ولی در حاشیهی این تخریبها، اتفاقات ناخوشایند و دردآوری میافتد که ای کاش متولیان فرهنگی شهر میتوانستند مانع بروز آن شوند.
آنچه در تصویر مشاهده میکنید، بخشی از سردر یک مغازهی قدیمی در محدودهی تخریب یادشده است. میبینید که تیغ نامهربان لودر و بولدزر چه بلایی بر سر این اثر معماری نفیس با قدمت حدودآ ۱۰۰ سال آورده و و نهایتآ هم آن را از عرش به فرش انداخته و در زمرهی آوار ساختمان که به «نخالهی ساختمانی» معروف است، درآورده است.حقیر - رضا شیخمحمدی - امروز ۲۳ اسفند ۸۵ که با دوچرخه از مسیر یادشده میگذشتم، چشمم به این قطعه افتاد که لابلای انبوه آوار و در مسیر رهگذران بیشماری بود که از کنار این«نخالهی ساختمان» میگذشتند و به راه خود میرفتند.
آیا عنوان «نخالهی ساختمان» برازندهی این اثر هنرمندانه است؟ ببینید دست و پنجهی یک یا چند استادکار زبده با ابزارهای محدود یک قرن پیش، چه نقوش دلفریب و برجستهکاری چشمنوازی را بر پهنهی آجر ایجاد کرده است؟ این لعابهای فیروزهای چه خوش در دل آجر نشسته است؟
آیا بهتر نبود که تمهیدی فراهم میشد که آثاری از این دست، قبل از انهدام خانهها و مغازهها با سیستمی و روشی و راهکاری که حقیر حدس میزنم امکانپذیر باشد، سالم جدا شود و در موزهای و جایی نگهداری شود؟ یا حتی با ظرافت خاص و با اندیشه و ابتکار معماران امروز، دوباره در همان ناحیه در بدنهی دیوار تعبیه شود؟
حقیر این قطعه (اندازهی اصلی: ۳۲ در ۳۲ سانتیمتر) را با مشکلات بسیار و با دوچرخه به منزل آوردم و این عکسها را از زوایای مختلف از آن گرفتم تا در وبلاگ قرار دهم. قضاوت با شما!
تگها و برچسبها و کلمات کلیدی این پست:
معماری دورهی قاجار ایران ، تخریب ابنیهی تاریخی ، انهدام میراث فرهنگی ، آجر لعابدار ، نقوش اسلیمی
![]() |