شیخاص!
|
||
دنیای یک شیخ خاص |
۱۳ اسفند ۸۵ دوربین عکاسی و فیلمبرداری دیجیتال دوست خوشویسم حسین میرزایی با مارک
کانن اس.تری.آی.اس CANON S3IS در دستم امانت بود.
از ماهها قبل شیفتهی صدابرداری دقیق و شفاف این وسیله بودم و در مغازهی دوست نوازنده و سازفروشم
مهدی علیبیگی در پاساژ مروارید قم در خیابان صفائیه فرصتی دست داد برای اجرای یک اجرای یک برنامهی موسیقی. مغازهی علیبیگی پرسازوبرگ بود.
مغازهی علیبیگی پرسازوبرگ! بود. ساز که ساز است و منظور از برگ، نه کباببرگ یا برگ درخت، بلکه برگ روزنامه است. چیزی که بیهوده نیست که از قدیم به «ساز» پیوندش دادهاند و کلمهی سازوبرگ را ساختهاند! معلوم میکند که ربطی بین برگ روزنامه و ساز وجود داشته است.
به هر حال علیبیگی روزنامهای برداشت و با قیچی آن را به یک بوق کاغذی یا تو بگو کلارینت دستساز بدل کرد:
دوست دیگر علیبیگی به نام سعید نیکوگفتار هم که تصویرش را در ذیل با همان دوربین دیجیتال حسین میرزایی ثبت کرده ام، مشابه این روزنامهی لولهشده را به دست گرفت:
مصطفی رحیمی هم ضرب را برداشت:
و من هم با خواندن آواز دشتی بر روي غزلی از مشفق کاشانی و در انتها اجرای تصنیف «موسم گل»
جمع را همراهی کردم.
حاصل کار فایل صوتی زیر شد که با همان دوربین دیجیتال کانن ، مدل S3 IS که عکسهای بالا را با آن گرفتهام، صدابرداری شده است.
پسوند فایل صوتی در ابتدا ویو بود و با برنامهی کول.ادیت به ام.پی.تری تبدیل و اکودارکردش کردم.
البته در سیستم خودم، نرخ فایل، ۳۲۰ و استریو است. برای اینکه حجمش در اینترنت کم و آپلود و دانلودش آسانتر شود به نرخ ۱۶ مونو تبدیل کردم.
به امید روزی که آنقدر در اینترنت فضا داشته باشم و آنقدر سرعت ای.دی.اس.ال بالا برود که بتوانم فایلهای صوتیام را با همان نرخ ۳۲۰ آپلود کنم و شما دانلود کنید!
>>> دریافت فایل
بعد از اینهمه حرفها فکر میکنید مهدی علیبیگی در این تصویر به چه فکر میکند؟
![]() |