شیخاص!
|
||
دنیای یک شیخ خاص |
چند روز بعد از فوت رحلتگونهٔ پدرم افراد متعدّدی برای سرسلامتی یا أحیاناً تعارفات صدتایهغاز که یک قاچ هندوانه هم باهاش نمیشد خرید، تماس گرفتند که *#تاکندی* که رفت؛ تازهبهارا تو بمان! که هر چه باشد تکپسرِ آن عالم مُتخلّق تویی.
بعضیها هم که با من شوخی داشتند، گفتند:
الهی هر چه خاک اوست، گِل تو باشد که ای کاش آن شب خواب مانده بود یا مشقی میزد و تو را پس نمیانداخت.
بعضاً هم پیام گذاشتند که از ایشان مطالبهٔ مالی داریم که گفتم:
ناظر وصی من نیستم و شوهرخواهرم آشیخ سیروس سنبلآبادی است!
در مواردی هم گفتند:
به مرحوم پدرتان بدهی داریم که درجا فرمودم:
وصی منم و این هم شمارهحساب همراه با شبا! که هم روزها امکان واریز هست هم شبا!
در همین حیصوبیص خانمی ارتباط واتساپی برقرار کرد. ابتدا مُوقّر و مؤدّب و چادرچاقچور ظاهر شد. بیشتر که چتیدیم، باز کرد و از جزئیّات زندگیاش گفت و هی به شکل افراطی برای پدرم خدابیامرزی حواله میکرد و میگفت:
تک بود توی قزوین! حیف که رفت! مدیونشم. توضیح بیشتر که خواستم، گفت:
مخارج بچّهام را در روزهای سخت جدایی از همسرم او میداد و چنین و چنان. گفتم:
کیای؟ چیای؟ گفت:
پریسام. وجیههام و این هم تصاویرم. ببین ولی پاک کن! گفتم:
حرف آخر را همین وسط بزن. تا گفت: بگیر منو! دانستم ابوی صیغهاش نکرده و زنبابایم نیست که مُتعهکردنش منعی داشته باشد.
وُیس که فرستاد آتشش را تند یافتم. گفتم از فرصت بهره ببرم و نسخهٔ صائب تبریزی را بپیچم که: *معیار دوستان دغل روز حاجت است ٫ قرضی به رسم تجربه از دوستان طلب!* این بود که گفتم:
«در خدمتم خانم جان؛ ولی فکرم مشغول قسط وام بانک مهر ایران است. جسارتاً ۴۵۰ هزار تومان!»
دروغ هم نگفته بودم. غیرواقعش فقط این بود که قرض بده؛ در حالی که قصد پسدادن نداشتم. گفت:
«شمارهکارت بده! شِبا بده!» گفتم:
«تو هم شَبا بده!» دلش غنج رفت و گفت:
«این ۴۵۰ مال اینکه اینقدر بانمکی!»
دیدم کسی که برای یک بازی با کلمات بیمزّه آنقدر بدهد، متن ادبی برایش بنویسم، چه خواهد کرد؟ قریب به یقین پول هندوانهام تأمین است. این بود که کار و زندگی را تعطیل کردم و نشستم به پای سرودن چند بیت تا حسابی حشریاش کنم:
یک دل سیر کن مرا شیخاص
سیر از ک...ر کن مرا شیخاص
چَک بزن موقع جماع به من
یا به زنجیر کن مرا شیخاص
با خشونت چنان گذار به من
یکشبه پیر کن مرا شیخاص
سفت جوری فشار ده درجا
آب انجیر کن مرا شیخاص
یا به جنگل بده تو ترتیبم
یا به نخجیر کن مرا شیخاص
دعوتم کن ببر به ترکیّه
توی ازمیر کن مرا #شیخاص!
wa.me/989127499479
نشر بلاگفا: ۰۳۰۶
![]() |