شیخاص!
|
||
دنیای یک شیخ خاص |
t.me/shkhs/1665
«چرا كامنتهاى خارج از نزاكت كاربران علیه خودت را منتشر مىكنی؛ یا شیخ؟»
این سؤال را بارها خوانندگان کانالم بهصورت خصوصی از من پرسیدهاند. در دهۀ ۷۰ و ۸۰ هم که در وبلاگهایم در پرشینبلاگ و بلاگفا فعّالیّت داشتم، ماجرا به همین شکل بود.
اما به راستی هدف من چیست؟ خودزنی؟ فرار به جلو؟ ریاضتکشیدن با تازیانۀ ملامتشنیدن؟ ارائۀ یک شخصیّت شوریدهاحوال و فارغ از مقتضیاتِ زیستن در جامعۀ آبرومحور ایران و مخصوصاً قم؟
اینها البته هست. اما انگیزهٔ کنونیم اين است كه پای افراد گریزپا را که سایهام را با تیر میزنند، به دنیایم باز کنم و منتقدينم را ولو به شوقِ خواندن كامنتهای فضاحتبار به كانالم بکشم؛ تا به خيال خود با خواندن نقدهاى فحّاشانه كه عليه من ابراز مىشود، خاطرشان را تسلّی دهند؛ غافل از آنكه به هر حال در زمين منند!
كانالم میتواند تمیزتر و فقط حاوى مطالب خودم باشد. وقتی اینهمه براى نگارش و ويرايش مطالبم وقت مىگذارم، چرا چنین نباشد؟ ولى بدا که خیلیها با من حال نمیکنند و شمار اعضايم به نسبت فعّالیّتم کم است. پس مجبورم برای جذب مشتری دنبال راههای شیطنتآمیز باشم.
خواهرزادهام «سيد حميد حسينى» از کسانی است که در اين چهار سال كه از افتتاح كانال «آرشيو شيخ» t.me/rSheikh مىگذرد، بارها عضوش كردهام و لِفت داده است. در هفتههاى اخير كه مخاصمهٔ اينترنتى با خواهرم زهرا شيخمحمّدى بالا گرفت، در کمال تعجّب، سید حميد با پاى خود وارد صفحهام شد!
چند روز پیش که در مجلس ترحيم مادربزرگش در نیروگاه قم دیدمش، با لحن طعنهآميزى ابراز كرد كه بابت كامنت شيخ هادى تاکندی كه حرفهاى مرا «اراجيف» خوانده، حسابى خنديده است!
حميد صدایش را در نیاورد كه آيا مطالب طولانى و نفسگیر مرا هم در پاسخ به خواهرم مطالعه میکند یا خیر؟ تنها با لحن تحریکآمیزی گفت: خاله زهرا طوری رَب و رُب شما را با اعتراضش قاطی کرده که به این راحتی ولکن معامله نیستی!
آیا حميد خبر ندارد که تمام این اعتراضات را بالاخره در كانال من میخوانَد؟ يعنى فضايى ساختهام كه رقبا و منتقدينم براى شنيدن حرفهايى كه عليه من زده مىشود هم باید وارد زمین بازی من شوند.
البته حنایم نزد بعضیها رنگ ندارد:
خواهرزادۀ دیگرم «جواد مرادی» که رشتهٔ مدیریّت خوانده و سن و تجربهاش از دیگر خواهرزادهها بیشتر است، در یک جلسهٔ خانوادگی که همه از بنده گلهمند بودند و میگفتند: «هر چیزی حتی در نقد آقا رضا بهش میگیم، به جای اینکه باعث تغییر و حتی شرمندگیش شود، یادداشت و اینور و آنور نقل و داستانش میکند و آخرش هم باز ما بَدِه میشویم» گفت:
«خب تقصیر خودتان است! باید بیآنکه به دائی رضا بیاحترامی کنید، به هیچوجه باهاش وارد پینگپونگ نشوید. (به من رو کرد و گفت:) جسارت نشود! به "جُرج برنارد شاو" منسوب است این جمله:
I learned long ago never to wrestle with pigs. You both get dirty and the pig likes it.
یعنی: من خیلی وقت پیش یاد گرفتم که هرگز با خوک کُشتی نگیرم. هر دو گِلی میشوید؛ ولی خوک از گِلیشدن لذّت میبرد!»
جواد خودش طوری برنامهریزی کرد که وارد بازیهای من نشود. تا امروز به هیچ بهانه نتوانستهام وارد کانال تلگرامیاش کنم و نگذاشت حرفهایش را سوژه و گِلیاش کنم. تدابیر مدیریّتی نجاتش داده است؛ تدابیری که با کمی دقت میبینیم که مبنای قرآنی دارد. ببینید: اگر جاهلى در خيابان گيرتان انداخت و خطاب كرد: «هوى!» و شما گفتید: «هو توی کلاهت!» حتى اگر جوابِ دندانشكنی به او داده باشید، در زمين او بازى كردهاید و بازندهاید. قرآن توصيه مىكند:
اگر نادان به تو خطاب كرد: «هاى!» تو بگو: «سلام!» يعنى من اهانتت را بیجواب نمیگذارم؛ ولى در زمينت هم بازى نمىكنم!
سلام، شروعِ یک بازى تازه است! وقتی به جاهل سلام میدهی، اگر جواب نداد، کم آورده. اگر سلامت را به سُخره گرفت، در زمین تو بازی کرده. اگر گفت: "علیک السّلام" آدم شده! در هر حال برنده تویی!
شايد يك تفسيرِ آيهٔ «اِذا خاطَبَهُمُ الجاهِلونَ قالوا سَلاماً» (فرقان: ۶۳) همين باشد.
اگر دختر خيابان انقلاب با حركت نمادین و ابداعيش با حجاب مخالف كرد، بدترين پاسخ اين است كه جوان انقلابى ما بالاى پست برق برود و پرچم جمهورى اسلامى دست بگيرد. اين جواب، كوبنده هم باشد، بازى در زمين حريف است.
میماند اینکه برای رَجَزسازی پیامبر در یکی از جنگها بر وزن و قافیۀ رجز دشمن، باید توجیه جور کرد که چرا کفّار گفتند: اُعلُ هُبَل. پیامبر فرمود: شما هم مشابهسازی کنید که: أللهُ أعلی و أجَل.
آیا این بازی در زمین حریف نیست؟
شیخ در كانالش نقدها و كامنتهاى دور از نزاكت كاربران را منتشر مىكند تا دشمنان گریزپایش هم عضو شوند و به شوق خواندن نقدهايى كه عليه او ابراز مىشود، در زمينش حضور داشته باشند! ۹۷/۲/۱
نظر دهيد 👈 t.me/qom44
![]() |