شیخاص!
 
 
دنیای یک شیخ خاص
 

t.me/rSheikh/1662
اگر #قرآن به دریا قابل تشبیه باشد، تنها تابلوى خطری که در ساحلش نصب شده، این است: «در این مکان تفسير به رأى ممنوع!»
قرآن از نگاه #علی(ع) در خطبهٔ ۱۸ نهج‌البلاغه دارای عجائب و غرائب بى‌‏پايان است: لا تَفْنٰى عَجائِبُهُ وَ لا تَنْقَضٖى غَرائِبُهُ‏. چونان لُجّه‌ای پرژرفاست و البته فریبنده. آیات متشابه قرآن و معانی تودرتویش اگر بدون آشنایی با ادوات لازم تفسیر شود، هدایتگر که نیست‏،‌ گمراه هم می‌کند. «تفسير به رأى» تن‌سپردن به اقيانوسِ‏ قرآن بی‌مهارتِ شناست و به غرق‌‏شدن می‌انجامد.
برای معناگیری از مُصحف شریف بايد توانائی‏‌هاى متعدّدى داشت که از آن جمله است علم صرف و نحو، معانی و بیان و وقوف به شأن نزول‌ها و حوصلهٔ فحص در آراى ديگر مفسّرين.
مفسّر مجاز نیست با اتّکا به اوهام خویش آیۀ «فلا أُقسِمُ بِمَواقعِ النّجوم» را تفسير كند. باید به جای راه‌دادن به احتمالات، پژوهشِ جامع کند که منظور از «جایگاه ستارگان» چیست که خدا قَسَم‌خوردن به آن را اینقدر مهم دانسته و گفته: «وَ اِنَّه لَقَسَمٌ لو تَعلَمونَ عظیم».
اما کنار دریا تفریحات ديگرى هم مى‌‏توان داشت که خطرِ چمیدن را ندارد: نشستن و هندوانه‌خوردن!
در ساحلِ قرآن هم ذوق‌ورزی‌هايى مى‏‌توان کرد كه به اندازهٔ «تفسير به‏ رأى» خطرناك نيست. مرادم استفادۀ تفنّنی و طنزآمیز از قرآن است.
افرادی در طول تاریخ در محاوراتِ يوميّه‌ از قرآن مبتکرانه بهره برده‌اند. «فضّه» خادمهٔ زهرای مرضیّه(س) در بازۀ زمانی ۲۰ سال، همهٔ حرف‏‌ها و جواب‌‏هايش با قرآن بود! از او پرسيدند: غذا ميل دارى؟ آیۀ ۸ سورۀ زُخرف را خواند:
«و ما جَعَلْناهُم جَسَداً لا يَأكُلونَ الطّعام».
ما آنان را پيكرهايى كه غذا نخورند، قرار نداديم.
فهميدند ميل دارد!
شأن نزول آيه، پيامبران هستند. قرآن می‌گوید: جسم پیامبران محتاج غذاست. فضّه آن را در مورد خودش استفاده کرد. همینکه آیه شامل مضمونِ «احتیاج به غذا»ست و یک گرسنه با تلاوت آن می‌تواند نیازش را به سایرین اعلام کند، کافی است. سختگیری‌های تفسیری اینجا جا ندارد. مثال دیگر:
يك بار آیةالله شیخ جعفر سبحانى درس خارج مى‌‏فرمود. يكى از طلاّب اشكال‏ بیجايى كرد. استاد گفت:
«بگذار درس را ادامه دهیم! قَسم به ابروان ناپيوسته‌‏ات وقت نداريم! » بعد كه ديد طلبه رها نمى‌‏كند، گفت:
«و اِنّه لقَسَمٌ‏ لو تَعلَمونَ عَظيم. وقتى قسَمِ به اين بزرگى خوردم، كوتاه بيا!»
استاد وانمود كرد ضميرِ «اِنّه» در آيهٔ ۷۶ سورهٔ قيامة به ابروهاى شاگرد راجع است و با این کار کنایه‌ای هم بارش کرد که ساکت نشوی، نادانی!
این اشكال بیجاست كه چرا مرجع ضمیر را از حالت اصلیش (جايگاه ستارگان) به چیز سطح پایینی منحرف کرده‌اید؛ چون هدف، تفسیر جدّی نیست؛ یک خوشمزه‌گی است که انجام آن توسط یک مجتهد، مجوّزی است که نشان می‌دهد شأن کتاب آسمانی با این کار پایین نمی‌آید. حتی دانستنِ شأن نزول‏ آیه و تحقيق در آراى مفسّرين در اینگونه موارد ضروری نیست. مؤانست با آیات قرآن و قوهٔ تداعی معانی لازم دارد و سرِ سوزن ذوق هنری و البته جسارت.
نگارنده نمونه‌های متعدّدی از این مطایباتِ قرآنی ساخته‌ام که به نظرم در یک فضای کنترل‌شده با لحاظ همۀ جوانب، قابلیّت اجرای «استندآپ‌کمدی» هم دارد و حتی روحانی عمامه‌به‌سر می‌تواند در یک «خندوانۀ حوزوی» اجرایش کند.
مدل طنزها گوناگون است: گاه مُبتنی بر «غلط‌شنوی» است. کلمۀ «بِضَنین» (سورۀ تکویر: ۲۴) را شاید به خطا «بزنین!» (واژۀ فارسی) بشنویم و همین می‌تواند سوژۀ جوک باشد!
بعضاً موقعیّت «پَ.نَ.پَ» را می‌سازد؛ مثل «اِنّ اللهَ لایَستَحیٖی أَن یَضرِبَ مَثَلاً ما بَعوضَةً» (بقره: ۲۵)
- منِ خدا ابا ندارم به مگس و حتی حشرۀ دیگر مثال بزنم.
- ریزتر منظورتونه دیگه آخدا؟
- پ.ن.پ فَمافوقَها! خب معلومه که ماتحتَها و ریزتر از مگس مثل پشه منظورمه!
برخی طنزها در دل داستان‌های قرآنی تولید می‌شود؛ مثلاً وقتی مریم(س) بدون ازدواج، باردارِ عیسی(ع) شد، نگران بود مردم شکم برآمده‌اش را ببینند و حرف درآورند. خدا راه نشان داد که:
هر کس را سر راهت دیدی «قولٖی اِنّی نَذَرتُ للرّحمنِ صَوماً». بگو روزۀ سکوت گرفته‌ام تا مجبور به توضیح نباشی؛ خلاص! (مریم: ۲۶). من کاتب‌الحروف این شوخی را افزودم که مریم گفت:
«وا! اگر حرف بزنم که روزۀ سکوتم باطل می‌شه!»
این ایدهٔ آخر را با دوست طلبۀ فاضلی در میان نهادم. گفت:
«اگر آرای دیگر مفسّرین را دیده و پژوهش جامع کرده بودی، می‌دیدی اینجا "قُولٖی" معنای "بگو" نمی‌دهد؛ بلکه رساندن منظور با ایما و اشاره مراد است.»
نقد این دوست، عالمانه بود؛ ولی یک لطیفه را خراب کرد. قصد من شناكردن نبود که لازم باشد مرا از آن بترساند. یک هندوانه‏‌خوردن در ساحل قرآن مقصود بود. سید مصطفی صادقی فراموش کرده بود که در مواجهه با قرآن، فقط «تفسير به‏ رأى» ممنوع است! ۹۷/۱/۳۱
نظر دهید 👈 t.me/qom44


برچسب‌ها: قرآن, سید مصطفی صادقی
 |+| نوشته شده در  پنجشنبه ششم اردیبهشت ۱۳۹۷ساعت 2:8  توسط شیخ 02537832100  | 
  بالا