شیخاص!
 
 
دنیای یک شیخ خاص
 

در ۱ اسفند ۹۶ کلیپی یک دقیقه‌ای منتشر کردم که روی موسیقی خوش‌ریتم محمّدزمان اسماعیلی که ۳ میلیون تومان از او خریده بودم، تصمیم گرفتم هر چه رقص از خردسالان البته از بستگان و فامیل در آرشیو دارم، قرار دهم. کلیپ را به عادت همیشه در این مکانها + تلگرام (که بعدا پاک کردم) منتشر کردم:

_instagram.com/p/BfddtTahzI

m.fb.me/10216226963496850

youtu.be/hga3ugpToxw

aparat.com/v/GV9kA
برعکس خواهرم معصومه که تاره از این کلیپ حوشش هم آمد و استیکر تحسین فرستاد، همشیرهٔ دیگرم زهرا که تصاویر از رقص دخترش رایحه را در کلیپ قرار داده بودم، این مطلب را در تلگرام برایم پست کرد:
من نمیدونم به ‌چه زبانی باید بگم که فیلما و عکسای مارو نزار تو فضای مجازی...من چه بدبختم خانواده ای مثل شماها دارم عوض اینکه نشستم اینجا از پدر مادر پیرتون نگه داری میکنم نمیخوام ازم تشکر کنید حداقل زندگیمو خراب نکنید..اون از فیلماکه پخش میکنی فحشای ناموسیشو منو خواهرام ومامان باید بشنیم اونم از فیلمای خصوصی ما که بهت اطمینان کردیم دادیم نگه داری که باید طلبه ها بیان برامون بزارن که ببین چی گذاشته برادر زنت....کار بکسی نداریم شدیم سوژه دهن مردم ....باید به همه بگیم برادرمون دیوانس...عوض اینکه عصای پیری پدرومادرمون باشی شدی بلای جان ما...تو کم سوژه نداری که زندگی داخلی مارو سوژه اینور اونور کردی..سال مامان شد اصلا نفهمیدی چی به چی شد...عوض دست درد نکنه ؟.از هنرای پسرت ،از کلاشیاش، از دوست دخترای متاهل ومجردش از دزدیاش فیلم بزار ...چرا مارو مظلوم گیر آوردی..‌ما که ارث مادرمونو انداختیم زیر پات نشستی داری حال میکنی برامون مشکل درست میکنی...من دیگه نمیدونم چی بگم میرم ازت شکایت میکنم پلیس فتا که ببندن کانال واینستاگرامتو...بعدم وکیل میگیرم حق مامانو میخوام پول منو آماده کن...از دیوانه بازیای من که خبر داری...یه شمشو تو چهلم مامان دیدی....حالا که قراره زحمتارو من بکشم ،حرص وجوشارو من بخورم بزار اقلا پولارم من بخورم...
(در ۲۱ اسفند ۹۶ که سرزدم دیدم این پیام را پاک کرده.)

قدری بعد سیّد عبّاس سیّدقوامی همسرخواهرم پیام داد:

از انیس و مونسِ حاج آقای تاکندی به دشمن درجه یک و مار در آستینِ ایشان!
بارها سعی کرده ام خودم را جایت بذارم که: "تنهایی ونداشتنِ برادر و عدم توجّه کافیِ والدینت و تربیتِ ناکافی و ولنگاری و عافیت‌طلبی‌شان تو را از نظرِ روانی کاملاً به هم ریخته و شخصیّتی متفاوت و غیرطبیعی از تو به وجود آورده است"
ولکن امروز که دقّت می‌شود، جامع‌الخبائث شده و از انسانیّت تنها شبحی را حمل کرده و هر روز تلاشِ بیشتری در جهت نمایشِ نفست داری، که تنها از کاستی‌های درونی و خودبزرگبینی کاذب نشأت می‌گیرد.
"خیری الیک واصل و شرّک الیّ عائد"
نمی‌دانم که چگونه و کی از غفلت و نیامِ مستانه و بچّگانهات بیدار میشوی؟؟!!
"پنجاه رفت و در خوابی..." / الم یأن للّذین آمنوا ان تخشع قلوبهم لذکر اللّه/
امروز که دخترم به خاطرِ لودگی و مسخره‌گرفتنت در دین و دنیا با استادش در صیانت از پدرت، گفتگو می‌کرد که: «پدرجون این مطلب [درج‌شده در کلیپی که شیخاص با تقطیع ساخته] را نگفته!...»، به خود گفتم اگر دایی وپسر حاج آقا بود چه می‌کرد؟!!
امّا غافل از این که [اوئی که باید بیاشوبد] خود، عقرب‌وار گزیده و در گوشه‌ای با آرامش زودگذر به نظاره نشسته است.
وقتی دانستم که خوک به دو جهت جزو حیواناتِ پست [است] و خوک‌صفتی از آن بدتر، باورم نمی‌شد که انسانِ خوک‌صفتی باشد که هم از نجاست‌خواری لذّت ببرد و هم از مقاربتِ نرهای دیگر به جفته‌اش متلذّذ شود؛ تا اینکه فوجِ فحش‌های رکیک را زیر پست‌های لوس و بی‌معنایت به پدر و مادر و خواهرانت دیدم و عکس‌العملِ جاهلانه و دیّوثانه‌ات را که حاکی از رضایت و لذّت بود، شنیدم (هم به کثافتخواری و گزینشِ نجاست [اعتراف خود شیخاص] خو کرده‌ای و هم...)
امیدوارم به مرحله ختمِ قلب و سمع نرسیده باشی که کارت با کرام‌الکاتبین خواهد بود
خیلی به ضرب‌المثلِ کبک و سر زیر برف فکر می‌کردم؛ ولی تحقّقِ عینی آن را به خوبی می‌بینم، شاید لازم باشد کلاهت را بالاتر بگذاری...
در هر صورت حوصلهٔ نصیحت ندارم که ۵۰ را ردّ کردی؛ ولی همین قدر بگویم که کسی اذیّتم کرد هم خودش و هم پسرش با فاصلهٔ کمی در دو حادثه از بین رفتند و هنوز هم از آنها راضی نیستم
فرصت کمی به تو می‌دهم که فیلم‌ها و عکس‌های خانوادگی‌ام را عودت بدهی و گند اخیرت را هم پاک کنی، وگرنه ...
ضمناً نه تمایل به شنیدنِ صدایت دارم و نه جواب کتبی؛ به هیچ وجه هم دور و بر خانواده‌ام نبینمت؛ نه قزوین نه هیچ جای دیگر. حیف از خانمم که سلطانِ غیرت است و تعجّب در خانواده بیرگ و بیحمیّت شیخ محمدی چنین زنی تربیت شده است/

البتّه اگر آن روز که وقیحانه از جنازهٔ نه‌نه‌ٔ مرحومه [زلیخا جعفرخانی مادر تاکندی] در آمبولانس عکس گرفتی والدینت ادبت می‌کردند، کار به عکس‌گرفتن از جنازهٔ مادرت و گور‌به‌گور کردنِ آن سید مظلوم [سید جواد تقوی پدرِمادر شیخاص که شیخاص استخوانش را ربود] در قبر نمی‌رسید/
ضربالاجلِ من را جدّی بگیر که طوفانیشدنم را هنوز ندیدهای😡😡😡😡😡😡😡😡

جواب تلگرامیم به سید عباس: طبق معمول از کلام شما بهره بردم و در جایی در عسل و مثل می‌تپانم. نمی‌دانستم نثرتان اینقدر قویست. کار بنده در آن کلیپ یک‌دقیقه‌ای‌، خلّاقانه و هنرمندانه بوده. جا داشت دست کم مونتاژ خوبم را تحسین می‌کردید. مملکت قانون دارد آقا. دورهٔ خشتک‌پاپیون‌کردن گذشته. شکایت به فتا که زهرا هم به ذهنش رسید، برای همین روزهاست.

چند روز بعد زهرا خانم با آیدی‌های متعدّد کامنت‌های تندی حاوی الفاظ زشت مثل خاک بر سر تو پسر! در اینستاگرام در ذیل کلیپ «تاکندی و حکومت صفی» که مدتی قبل‌تر از کلیپ رقص ساخته بودم گذاشت و تلاش کرد دو کلیپ را به هم پیوند دهد و یکجا تسویه حساب کند:
تصاویر کامنتها به صورت اسکرین‌شات در اینجا قرار گیرد.
قبل از کلیپ رقص هم البته زهرا به من خصوصی پیام انتقادآمیز داده بود؛ ولی حاوی الفاظ رکیک نبود. مثلا نوشته بود:
بیا ببین با این کارا که میکنی چقدر به آقاجون فحش میدن. همینو میخوای؟؟؟
و چند تصویر از فحاشیهای مردم را برایم فرستاده بود که من در جواب نوشته بودم:
«من ۱۲۰ ساعت از سخنرانی‌های آقاجان را بدون دستکاری در اینترنت منتشر کردم... از تووش اومدن بعضیا تکه‌های خنده‌دار را جدا کردند و طنز کردند... همین کار را با سخنرانی‌های منتظری و اردبیلی و محمدتقی جعفری و مرحوم مجتهدی کردند... سخنران‌هایی مثل آقای خامنه‌ای و دکتر بهشتی و دکتر باهنر، به خاطر پاکیزگی کلام و نداشتن لهجه، کمتر قابل سوءاستفاده است.
فک کنم بهتره هیچ چیزی از سخنرانی‌های شفاهی امثال تاکندی منتشر نشه... شاید علت اینکه سید حمید حسینی و مرادی داماد و سید محسن حسینی، بیشتر روی مکتوبات آقاجان کار می‌کنند، همینه. چون صداها مورد مضحکه قرار می‌گیره و نوشته‌ها مصونیت بیشتری داره.»

همشیره در پاسخ به اینها چیزی ننوشت.


برچسب‌ها: تاکندی, زهرا شیخ‌محمدی, سید عباس قوامی, محمدزمان اسماعیلی
 |+| نوشته شده در  سه شنبه یکم اسفند ۱۳۹۶ساعت 0:0  توسط شیخ 02537832100  | 
  بالا